2025-09-18

به یاد سیّد محمّد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )

ترکی بیر چشمه ایسه، من اونو دریا ائله دیم

سخن از شهریار که به میان می آید چهرۀ پدرم جلو چشمم  مجسّم می شود. حیدربابا را از روی تاقچه اتاق برمی داشت و قدم زنان می خواند:
حیدربابا مرد اوغوللار دوغ گینان
نامردلرین بورونلارین اووگینان
گدیکلرده قوردلاری توت بوغگینان
قوی قوزولار آیین – شایین اوتلاسین
قویونلارین قویروقلارین قاتداسین
سپس رو به ما می کرد و می پرسید:« بچّه ها بگوئید معنی آیین – شایین در زبان فارسی چیست؟»
به فکر فرو می رفتیم و جواب می دادیم که آیین – شایین، همان آیین – شایین است دیگر.
او لبخندی می زد و میگفت:« چه جواب قانع کننده ای!»
سپس به خواندن خود ادامه می داد و پس از دقایقی کتاب را تا کرده و سرجایش می گذاشت. تاقچه بالای سرش، شبیه کتابخانه کوچک دیواری بود با چند جلد کتاب از قبیل قرآن کریم وحافظ و شهریار.  روزی دبیر ادبیّات ما در مورد شعرا صحبت می کرد و سخن به شهریار رسید، زبان به انتقاد گشود که شهریار در دنیای شعر و ادبیّات جایی ندارد. مثلا چه خدمتی به ادبیّات ما کرده است!؟ حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا. که چی بشود؟! خوب شد که کتابش ممنوع شده است. بعد لبخندی مثال دهن کجی زد و مطلب را به پایان رسانید.
آن روز عصر سخنان آقای دبیر را برای پدر تعریف کردم. ناراحت شد و در جواب گفت:« علت قدغن شدن حیدربابا، به زبان ترکی نوشتن اش است. چون اعلیحضرت زبان های مادری را دوست ندارد و می خواهد همه فارسی حرف بزنند و کتابها واشعار نیز به زبان فارسی نوشته و سروده شود. آخر کسی نیست بگوید، سواد کافی نداری حداقل خاموش باش.» سپس به من تاکید کرد که مبادا حرفهایش را پیش کسی بگویم.
پدرم که خود دفتردار دبیرستان مهستی تبریز بود، گاهی اشعار فارسی شهریار را که روی کاغذی نوشته شده بود، برایمان می خواند و پس از پایان شعر، صفحه کاغذ را لای پوشه ای می گذاشت. پوشه پدر پر از ورقه هایی از اشعار و مطالب مهم بود که توسط همکارانش دست به دست می گشت و او نیز یادداشت برمی داشت. کتابی را که به امانت می گرفت، می خواند و مطالب مهم اتش را یادداشت می کرد و سپس امانت را به صاحبش برمی گرداند.
امروز مصادف است با درگذشت این شاعر عزیز تبریزی و ایرانی و این روز، روز شعر و ادب فارسی نام گرفته است.
شاعران برجسته و عزیز وطنم، روز شعر و ادب فارسی، خجسته و دل و جانتان ایمن از بلا و قلم تان توانا.
*
مرحوم بهزاد بهزادی در کتاب فرهنگ لغات ترکی آذربایجانی – فارسی، آیین – شایین را چنین معنی کرده است.
آیین – شایین:
بی مقدّمه و ناگهانی، در حالت عادی و آرامش
امّا چه کنم که به نظرم « آیین – شایین » معنی فارسی ندارد. شاید نزدیک به این معنی استاد بهزادی باشد.
*
کاری به کار سیاست ندارم. اما در عجبم از کسانی که علم سیاست دارند و خود را یک سر و پا گردن عالمتر از دیگران می دانند، باز حسرت کسی را می خورند که امر به تک حزبی شدن ایران کرد، امر به قدغن شدن زبان مادری را کرد، بچّه هایش کاری ) بجز خوردن اموال سرشار ایرانی را که پدرشان از ایران خارج کرده اند ) ندارند.
*

No comments: