2009-02-01

اعتراض دارم


بر این سرنوشت ستمکار
بر این سرنوشت تلخ
بر عشوه و غمزه فلک بدکردار
بر تمامی دردهای سینه سوز
بر تمامی عشق های بی فرجام
بر تمامی قصه های ناتمام
اعتراض دارم
*
بر این لباس عاریتی
بر لذت ناتمام زندگی
بر گور سردی که در آغوشم خواهد کشید
بر کفن سفیدی که تن پوشم خواهد شد
بر نکیر و منکری که قاضی ام خواهد شد
اعتراض دارم
*
یعنی من به راستی که محکوم این سرنوشتم؟
یعنی من به راستی محکوم به شکستم؟
یعنی من همیشه محکوم به له شدن زیر بار ستم ستمگرانم؟
یعنی من همیشه محکوم به تحمل نیرنگ و دروغم؟
اعتراض دارم
*
ای دردهای بی پایان
من چه هیزم تری به شما فروخته ام
که رهایم نمی کنید؟
ای شانس ، ای خوشبختی
ای سرور ، ای شادی
مرا با شما چه کار ؟
که آتش جهنم را نیز از من دریغ می کنید؟
*
اعتراض دارم
به سرنوشتی که بر پیشانی ام نوشته شده
به شانسی که سرشار از درد و فلاکت است
به عشقی که خلاف است
به فلکی که ستمکار است
به قلبی که از سنگ است
به سرزمینی که غریب است
اعتراض دارم
*
به چشمانی که صادق نیست
به سخنانی که زلال نیست
به دلهائی که مهربان نیست
اعتراض دارم
*
ترجمه و اقتباس از : مسلم گور سس شاعر ترانه اعتراضیم وار
***
ایستیرم بیر آغیز بانلایام ، ائله بئله سینه
ایستیرم بیر آز جا چیغیرام ، ائله بئله سینه
ایستیرم اوجادان باغیرام ، ائله بئله سینه
ایستیرم آللاهی بورا چاغیرام ، ائله بئله سینه

No comments: