2008-10-21

حکایت ناصرالدین شاه و قورابیه

مادربزرگم می گفت : روزی از روزها مردم جانشان از گرانی و فلان و بهمان به لب رسید و شکایت به ناصرالدین شاه بردند که قبله عالم به سلامت ، گرانی بیداد می کند و قحطی نان دمار از روزگارمان درآورده است. دیگر نانی پیدا نمی شود که خرد کنیم و داخل شوربایمان بریزیم و تیلیت کنیم . ناصرالدین شاه با خونسردی جواب داد : این که غمی ندارد قورابیه خرد کنید.

تا آنجائی که به خاطر دارم قورابیه و لوقای تبریز شیرینی لوکس و خوشمزه و زینت بخش محافل جشن و عروسی و هدیه با ارزشی بود. پدرم همراه عیدی عمه هایم یک قوطی قورابیه یا لوقا نیز می خرید.
...
مشخصات ساندویج 1500 متری در اینجا

No comments: