2023-08-14

بادام


نویسنده : وون پیونگ سون
مترجم: آرمان بوربور

این کتاب را دوستان تعریف کردند و من نیز سفارش کردم. گویا مترجمین متعددی ترجمه اش کرده اند. موضوع کتاب دربارۀ نوجوانی به نام« یونجی» است. او از نوزادی مبتلا به بیماری آلکسی تیمیا، یعنی ناتوان از تشخیص و ابراز احساسات انسانی، مثل احساس ترس یا نگرانی وغیره است. مادرش که متوجه مشکل فرزندش می شود با تمام وجودش سعی می کند که به فرزندش کمک کند. پزشکان، پس از شناسائی بیماری یونجی، به مادرش پیشنهاد می کنند که اجازه پژوهش طولانی مدت در مورد پسرش را به آنها بدهد. آنها در ازای این درخواست مبالغ چشمگیری به مادرش پیشنهاد می کنند. اما مادر نمی پذیرد و ترجیح می دهد خود به تیمار و پرورش فرزندش بپردازد.
او به لطف تلاش های مادرش، یاد می گیرد که در مدرسه ایجاد دردسرنکند و با همکلاسی هایش کنار بیاید. چندی بعد مادربزرگ نیز به کمک مادر می شتابد و مادر و فرزند، به خانه مادربزرگ اسباب کشی می کنند.
شب کریسمس در یک حادثه خشونت بار، یونجی مادربزرگ را از دست می دهد و مادر روانه بیمارستان می شود و پزشکان می گویند که مغز مادر به خواب عمیقی فرو رفته و احتمال بیدار شدنش بسیار کم است.  یونجی تنها می ماند تا این که نوجوانی خشن و مشکل ساز به نام « گون» به مدرسه شان می آید. 
گون:« بین من و تو، به نظرت چه کسی بدبخت تره؟ تو که مادر داشتی و از دست دادی یا من که ناگهان با مادری آشنا شدم که اصلا به یاد نمیارم و اون بلافاصله فوت کرد؟» « صفحه 104 کتاب»
سپس با دورا آشنا می شود.
دورا... دورا دقیقا نقطه ی مقابل گون بود. اگر گون سعی می کرد که درد ، گناه و عذاب را به من بیاموزد، دورا به من گل ها، رایحه ها، نسیم ها و رویاها را آموخت. آن ها مثل آهنگ هایی بودند که برای اوّلین بار می شنیدم. دورا می دانست که چگونه آهنگ هایی را که همه می شناختند، به روشی کاملا متفاوت بخواند.« صفحه 107 کتاب»
*
وون پیونگ سون در تاریخ 1979 در سئول، کشور کره ی جنوبی به دنیا آمد. او رمان نویس و فیلم ساز است. مشهورترین اثر او رمان « بادام » است.
*


No comments: