2023-08-06

و اگر زندگی دنده عقب داشت

 و اگر زندگی دنده عقب داشت

زندگی زیباست. سالهاست که فهمیده ام زندگی زیباست. هر لحظه اش سزاواردوست داشتن است. شادی و غم اش، نگرانی و دلواپسی اش، در انتظارخنده های شیرین نوزاد تازه به دنیا آمده اش. بدون ترس نفس کشیدن اش، بدون اندیشیدن به زمان و تیک تاک ساعت، زیر باران قدم زدن و خیس آب شدن اش، زیباست.
دنده عقب را می خواهم چکار؟ که « باز نوجوان شوم و نو کنم گناه؟» یا از سر بی تجربگی بترسم و خفه خون بگیرم و زیر پا له و پایمال شوم؟ حیف این زندگی و زیبائی هایش نیست که برگردم و باز اسیر شوم؟
امشب تا صبح، شکرگزار بودم و لبریز از شادی، خدایا شکرت که زندگی دنده عقب ندارد.
*
من موی را نه از آن می کنم سیاه
تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه
چون جامه ها به وقت مصیبت سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
« رودکی»
*
آق ساچیمی بویارام
داراخ چکیب یویارام
شکور نامازی اوچون
اوز قبله یه دورارام
*

No comments: