2009-08-03

همینطوری از سر دلتنگی

از قدیم گفته اند که جان هر کسی برای خودش شیرین است. مادربزرگم می گفت:« آغاج آجی دی جان شیرین / ضربه ( کتک ) چوب تلخ است و جان شیرین»
فریدون مشیری هم زندگی را دوست داشت. در یکی از اشعارش می گوید
نمیخواهم بمیرم با که باید گفت؟
کجا باید صدا سر داد؟
در زیر کدامین آسمان
روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی ره برد طوفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد
*
اؤلمک ایسته میرم کیمه دئمه لی؟
هاردا باغیرمالی؟
هانسی گؤیون آلتیندا؟
هانسی داغین باشیندا؟
*

No comments: