مادربزرگم به ماه مرداد ( قورا پیشیرن ) می گفت. چرا که این ماه را گرمترین ماه می دانست و عقیده داشت که اگر زود دست به کار نشویم و آبغوره نگیریم ، غوره ها می رسند و شیرین می شوند و دیگر به درد کشیدن آب نمی خورند. اما این آبغوره کشیدن هم خودش حکایتی داشت. به بقال سر کوچه سفارش می کردیم و در عرض یکی دو روز قوطی های پر آبغوره را می آورد و به در و همسایه می فروخت. کارگری هم داشت که قوطی های غوره را داخل چرخ دستی اش می گذاشت و دم در خانه هایمان می آورد. غوره پاک کردن هم برای خودش عالمی داشت. مادرم پتوی بزرگ را وسط اتاق پهن می کرد و همه دور تا دور پتو می نشستیم و قوطی های غوره را یکی یکی وسط پتو می گذاشت و ما سرگرم دانه کردن غوره ها می شدیم. بجز ظرف بزرگ دانه غوره ، کاسه بزرگ دیگری هم آن وسط می آورد . هنگام برچیدن دانه های غوره ، دانه هائی را که ریز و به اندازه زرشک یا یک کمی بزرگتر از آن بودند ، داخل این کاسه بزرگ می انداختیم. این غوره ها مخصوص سوپ غوره یا به قول خودمان ( قورا – قورا سوپپو ) بود. وقتی یک ظرف بزرگ پر از دانه های برچیده می شد ، مادرم آنها را خوب می شست و در گوشه ای از حیاط جلو آفتاب می گذاشت و بعد از نیم ساعتی ظرف را داخل می آورد . پدرم در گوشه ای از اتاق چرخ گوشت دستی را وصل می کرد و داداش بزرگ و داداش کوچک با قاشق بزرگ غوره ها را داخل چرخ گوشت دستی می ریختند و پدرم آنها را چرخ می کرد. بعد از گذراندن غوره ها از چرخ گوشت دستی ، نوبت به فشردن غوره های له شده می رسید. به نظر من این یکی از سخت ترین کارهای آبغوره گرفتن بود. بعد از تمام شدن کارمان تازه خارش دستهایمان را حس می کردیم. هیچ چیزی آراز دهنده تر از خارش دست نبود. صابون زدن ، کرم نیوآ و هیچ چیز دیگر چاره ساز نبود. لاجرم چند ساعتی خارش دستهایمان را تحمل می کردیم . بعد ها یاد گرفتیم که با ماشین آبمیوه گیره آب غوره را بگیریم . گنجایش ماشیم آبمیوه گیری کم بود و در و همسایه ها به نوبت ماشین های خود را به همدیگر امانت می دادند تا کار زودتر تمام شود. تا این که روزی از روزها بقال سر کوچه خبر داد که ماشین غوره آورده است و لازم نیست برای کشیدن آب غوره این همه زحمت بکشیم. خدا پدرش را بیامرزد. خدا پدرش را بیامرزد. ماشین غوره ، ماشین آبمیوه گیری بزرگی بود و کارش هم حرف نداشت . وقتی آب غوره را می گرفت دیگر نیازی به فشردن غوره نبود. بعد از کشیده شدن آب غوره ، آبغوره را یک دور می جوشاندند و بعد از خنک شدن آنها را داخل شیشه های پنج لیتری که به آن ( بئش لیق شوشه ) می گفتند می ریختند وسرش یک قاشق روغن نباتی جامد ذوب شده می ریختند تا مطمئن شوند هوا داخل شیشه نمانده است. آن وقت شیشه ها را پشت پنجره اتاقی که آفتابگیر بود می گذاشتند تا همراه با تابش خورشید خودشان را بگیرند.اما با غوره های کوچک ، به اندازه زرشک چه می کردند ؟ این غوره ها را خوب می شستند و داخل آبکش جلو آفتاب می گذاشتند تا چند ساعتی بماند . آن وقت این غوره ها را داخل ظرف شیشه ای دهان گشاد می ریختند و شیشه را با آبغوره جوشیده خنک شده پر می کردند و درش را محکم می بستند. به این آبغوره ( قورا – قورا ) می گفتند. این قورا – قورا برای پختن سوپ آبغوره یا همان قورا – قورا سوپپو تهیه می شد. در این میان سوپ غوره خاله جان کوچکم زبان زد همه بود. افطار ماه رمضان ، نوروز و روزهای بخصوصی که نوبت مهمانی خاله جان کوچک بود ، قارنیمیزا صابین چکیردیک ( به شکممان صابون می کشیدیم .) یا این که سیرکه ایچیردیک ( سرکه می نوشیدیم ) که تا دلمان بخواهد سوپ غوره بخوریم.
*
*
اما طرز تهیه سوپ غوره یا به قول ولایت مان قورا – قورا سوپپو
مواد لازم : آب گوشت یا آب مرغ ، جگر مرغ به اندازه دلخواه ، هویج ، سیب زمینی ، پیاز ، رشته سوپ ، رب ، نمک و فلفل به مقدار لازم و قورا قورااول هویچ و سیب زمینی را بعد از پوست کندن و شستن به اندازه یک سانتی مترمثل قیمه خرد می کنیم . اندازه هویچ ها و سیب زمینی ها بسته به علاقه و سلیقه خودمان است . اما هرچه اندازه شان کوچکتذ باشد ، بهتر و با سلیقه تر دیده می شود. بعد جگر را نیز شسته و قیمه می کنیم . البته جگر دو تا مرغ برای سوپ کافی است. باز مقدار جگر به علاقه خودمان بستگی دارد. می توانیم بیشتر بریزیم. حالا یک دانه پیاز درشت را پوست کنده داخل روغن خوب سرخ می کنیم تا طلائی شود. بعد نمک و فلفل و رب گوجه فرنگی را داخل آن ریخته و بلافاصله آب گوشت یا آب مرغ را اضافه می کنیم . بعد هویچ و جگر مرغ را اضافه می کنیم و در قابلمه را می گذاریم و شعله را به حد متوسط می گذاریم تا هویچ خوب بپزد. بعد از این که هویچ پخته شد ، سیب زمینی را داخل قابلمه می ریزیم . بعد از پختن سیب زمینی رشته سوپ را نیز اضافه می کنیم . به محض جوشیدن رشته سوپ قوره – قورا را به اندازه دلخواه به غذایمان اضافه می کنیم و در قابلمه را می بندیم و شعله اجاق را خاموش می کنیم و می گذاریم سوپ با حرارت و بخار داخل قابلمه خودش را بگیرد. بعد از یک ربع یا بیست دقیقه غذا آماده است. روی سوپ را با جعفری خیلی خرد شده تزئین می کنیم. جعفری خشک خرد شده بهتر است. حالا بعضی ها داخل این سوپ نخود فرنگی و زرشک نیز می ریزند . اما سوپ غوره نیازی به زرشک و نخود فرنگی ندارد. البته این به علاقه و سلیقه اشخاص بستگی دارد.
*
روایت های دیگر از تابستان و تهیه توشه زمستان به روایت امیریه - نق نقو
No comments:
Post a Comment