چهل روز که سبز نبود
تقدیم به روح سبز خسرو شکیبایی در چهلمین روز عروجش
سلام!حال همهی ما خوب است .ملالی نیست جز گم شدن گاه بگاه خیالی دور
چقدر دور شدی خیال محال.چهل روز مگر چقدر است؟
یادت میآید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
آن شب که تو رفتی،باز آسمان آبی بود.
باز تمام شهر خلوت بود.
خاموش به رساترین شیونِ آدمی،گریبانی برای دریدنِ این بغضِ بیقرار.
متن کامل در وبلاک سفالین
…
صدایش داخل اتومبیل طنین انداخته بود
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان،
می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
چه گوارا این آب!چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
گفتم : حیف از دنیا رفت . گل پسر اولش باور نکرد بعد چقدر غمگین شد . با تاسف گفت حیف شد
رفت اما صدایش نسل به نسل روح بخش دلها باقی خواهد ماند
متن کامل در وبلاک سفالین
…
صدایش داخل اتومبیل طنین انداخته بود
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان،
می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
چه گوارا این آب!چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
گفتم : حیف از دنیا رفت . گل پسر اولش باور نکرد بعد چقدر غمگین شد . با تاسف گفت حیف شد
رفت اما صدایش نسل به نسل روح بخش دلها باقی خواهد ماند
No comments:
Post a Comment