2013-07-05

شتر بالدار

 بچه دبستانی بودم. روزی از روزها که از مدرسه به خانه برمی گشتم، اورقیه آنایم را دیدم که چادر به کمر بسته، جارو و خاک انداز در دست، با زن همسایه حرف می زند. جلو رفته و سلام کردم. پس از جواب سلامم به صحبتشان ادامه دادند. خانم همسایه از یکی بدگوئی می کرد و می گفت:« ایکی ائششه یین آرپاسینی بؤله بیلمیر/ نمی تواند جو دو تا خر را قسمت کند) و شده همه کاره و امر و نهی می کند و چنین و چنان می کند و از دستش به تنگ آمده ایم و ... » الی آخر.
اورقیه آنا هم دلداریش می داد و می گفت:«آللاه ده وه یه قاناد وئرسه اوچورتمامیش دام داش قالماز/ اگر خدا به شتر پر و بال بدهد خانه ویران نشده نمی ماند. »
وسط حرفشان پریدم و گفتم:« خوب اگر خدا به شتر پروبال بدهد که می شود شتر مرغ، خانم معلم ما می گوید شتر مرغ نمی تواند پرواز کند.»
خانم همسایه گفت:« نه جانم منظور ما از شتر آدمهای ستمگری هستند که یک دفعه پر و بال در می آورند و هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند.»
گفتم:« به جای شتر اسم آن آدم را بگوئید من هم بشناسم دیگر.»
مادربزرگم جواب داد:« نه عزیزم تو نباید اسمش را بدانی یک دفعه از زبانت در می رود و برای خانم همسایه خوب نمی شود. بعد یک لحظه مکث کرد و از دم در کنار کشید و ادامه داد که بچه جان از مدرسه آمدی و گرسنه ای برو داخل من هم میایم و ناهار می خوریم.»
بدون اینکه یک کلام از حرفشان را بفهمم داخل خانه شدم و از خدا خواستم پروبالی را که به شتر داده پس بگیرد تا دیگر خانه ای خراب نشود

اکنون پس از گذشت سالها از این ماجرا، چشمم به ضرب المثل فوق افتاد. شتری پر و بال پیدا کرده یا خدا پرو بالش داده و در حال پرواز است و هر خانه ای که سر راهش است ویران می کند. امروز به یاد آن دعا یا خواهشم از خدا افتادم و دوباره از خدا می خواهم پروبال آن شتر و امثالش را از او پس بگیرد. اصلا شتر پر و بال برای چه می خواهد؟
*

No comments: