2009-12-18

زنان جادوگر


چند وقت پیش یک گلدان کوچک گیاه نعناع و یک گلدان کوچک تلخون خریده ودر باغچه کوچک جلوی خانه ام کاشتم. تلخون یک کمی بزرگ شد . اما سرتاپای نعناع آفت زد. به ایریس زنگ زدم و ماجرا را گفتم. گفت :« تمام ساقه و برگ نعناع را قطع کن ، فقط ریشه بماند. عصری هم اگر وقت داری بیا با هم کنار رودخانه برویم و گزنه بچینیم . من یادت می دهم چه کنی که دیگر آفت سراغ نعناع و دیگر گیاهان و سبزیجاتت نیاید.» عصر با هم کنار رودخانه رفتیم. او کیسه نایلونی بزرگ آلدی را از کیفش درآورد و دست من داد و خودش قیچی باغبانی اش را از کیفش درآورد و با احتیاط فراوان برگهای لطیف و تازه گزنه را با قیچی از ساقه قطع کرد و من کیسه نایلونی را چنان گرفتم که برگها داخل کیسه افتادند. یک نایلون کیسه ای پر ، برگ گزنه چیدیم و روی یکی از نیمکتهای لب رودخانه نشستیم. ایریس گفت: « حالا می خواهم برایت چند نکته در مورد گیاهان یاد بدهم.
اول اینکه : برگها را با هاون بکوب و خوب له کن و بعد عصاره را داخل اسپری بریز و با آب قاطی کن و به گیاهانی که آفت زده اند بپاش. مشکل حل می شود. ریشه گیاه نعناعیت باقی مانده و گیاه تازه جوانه خواهد زد.
دوم اینکه :برای داشتن گیاه نعناع نیازی نیست از بیرون گلدان نعناع با قیمت گران خردیاری کنی. کافی است که از مغازه ترکها همراه سبزی خوردن نعناع نیز بخری برگهایش را بچینی و داخل سالاد و سبزی خوردن استفاده کنی و ساقه را داخل گلدان بکاری . برای سال بعد یک عالمه نعناع خواهی داشت. من این کار را کردم و حالا یک طرف باغچه ام پر از گیاه نعناع است.
سوم اینکه: هر وقت حوصله کردی اینجا بیا و گیاه گزنه بچین وچای گزنه دم کن و نوش جان کن. برای خون و صفرا و خیلی دردها درمان است. در بین چائی های حاضری هم فراوان و با قیمت مناسب به فروش می رسد. هزار درد را درمان می کند.
چهارم اینکه : مواظب باش این گیاه با پوستت تماس نداشته باشد که موجب خارش و سوزش پوست می شود و اذیت می شوی.
ایریس دوست آلمانی من که معلم است و باغچه کوچک خانه اش پر از گل و گیاه است . قوش سوتوندن توتدو ده وه یومورتاسینا جان ( از شیر مرغ تا تخم شتر) سال گذشته مربائی پخته بود. برای هر کدام از ما ساندویجی با نانک و کره و مربا درست کرده بود. طعم خوش گل هنوز هم در دهانم مزه می دهد. می گفت از نوعی گل صحرائی پخته است قرار بود تابستان دور هم جمع شویم وگل را نشانمان بدهد که گرفتار شد و ماند برای تابستان سال بعد. او دفتری دارد که مرا یاد دوران دبیرستان و درس طبیعی می اندازد. گیاهان طبی و صحرائی را با علاقه فراوان چیده و گلبرگ و برگ و ساقه و پرچم هر کدام را با حوصله فراوان خشک کرده و در صفحه ای چسبانده و در مورد خواص هر کدام نوشته و سپس پرس کرده است. با این تفاوت که ما مجبور به تهیه آن دفتر بودیم و او با اشتیاق فراوان دفتر را تهیه کرده و کارش را ادامه می دهد. دفتر، ضخیم و صفحات داخل کلاسور هستند. خودش می گفت که حدود دویست و پنجاه گیاه جمع آوری کرده و خواص هر کدام را به خوبی می داند و هنگام کسالت نیز نیازی به مراجعه به پزشک ندارد و خودش حکیم است. هم درد را می شناسد هم درمان را.
از او آموختم که تخم گیاه اسطوخودوس ( که اینها لاوندل می گویند) را اگر داخل کمد لباس و ملافه ها بگذاریم ، پشع و حشرات موذی داخل کمد و صندوقچه نمی شوند. برای این کار کیسه کوچک پنج سانتی متری می دوزیم و حدود یک قاشق غذاخوری تخم اسطوخودوس داخل کیسه می ریزیم و سرش را می دوزیم. کیسه را زیر لباسها و ملافه ها می گذاریم. بوی اسطوخودوس خوشایند است. خوشتان هم نیاید از نفتالین بهتر است. اگر در فصل بهار تخم گیاه اسطوخودوس را بکارید خوب رشد می کند و سال بعد گل می دهد و می توانید تخمش را بگیرید و استفاده کنید.
ایریس از آن دسته زنانی است که اگر حدود دویست سیصد سال پیش به دنیا می آمد شاید به جرم جادوگری زنده زنده در آتش می سوخت.
دوست شمالی ام می گفت که با برگهای گزنه آش خوشمزه ای می پزند. قرار است یادم بدهد.
*
صادق اهری خبر می دهد که سوسن جعفری پیشنهادی داده از برای بیماری ام . اس
*
*
*

1 comment:

اهری said...

سلام شهربانوی عزیز
از بابت لینک به مطلب ام بسیار سپاسگرارم