2007-11-15

ای قصه های تلخ


نادیا انجمن زن جوان افغانی ، دو سال پیش آبان ماه 1384 ساده و بی صدا ، با فریادهای خفه شده در گلویش ، زیر مشت و لگد شوهرش لت و پار شد . او هنگام کشته شدن 25 سال داشت . سرگذشت او را در همین دو سطر نوشتم و دیگر چه بنویسم .
...
ای قصه های تلخ
عمریست دفتر دل ما خانه شماست
ای چشمهای غمزده ، این گونه های زرد
آثار شوم عادت خصمانه شماست
*
ای شاخه های غم
صد نوبهار امید و صد مهرگان گذشت
بس غنچه ها که داغ به دل از جهان گذشت
صد راه بسته واشد و صد کاروان گذشت
فرعون مرد و قصه نمرودیان گذشت
اما شما هنوز چنان سبز و تازه اید
گوئی ز بطن باغچه امروز زاده اید
*
ای شعله های یاس
یک روز از دیار دل ما سفر کنید
تنها نه قلب ماست سزاوار سوختن
یک بار هم به خانه دیگر گذر کنید
*
ای قصه های تلخ
جانها به لب رسیده ز مهمانی شما
زنهار ، جستجوگر مسکن اگر نه اید
فرداست کز خرابه غمپاره روزگار
ما رخت بسته ایم و شما زار و بی پناه
در برزخ زمان
بی خانه مانده اید
برگزیده اشعار نادیا انجمن در اینجا

No comments: