2013-09-16

پروانه آزاد من


در هوای سرد و بارانی گوشه ای کز کرده و پرهایش را جمع کرده و بی حرکت مانده بود. اول فکر کردم که مرده است. پر جفت شده اشش را با دو انگشت گرفته و خواستم داخل ظرف زباله بیاندازم که تکانی خورد و انگشتهایم را به سرعت از هم باز کردم تا پرهایش کنده نشود. روی کاشی نشست و بال و پر باز کرد. فوری عکسی گرفتم و تا پنجره را باز کردم شتابان بیرون پرید و روی گلبرگ شمعدانی سفید نشست. اما فرصت عکس گرقتن دوباره نداد همراه با باد سرد صبحگاهی رفت و دور شد.
اتاق گرم راحت را رها کرد تا در آسمان بی کران ، از باقی مانده عمر کوتاهش لذت ببرد. به قول زنده یاد فریدون مشیری :
لیک آزادی گرامی تر عزیز
*

1 comment:

دختر مهربان said...

سلام شهربانو سادات
ممنون از حضورتان

اللاه رحمت ائله سین اؤلن لریزی، قالانلارین آللاه ساح جان بدن وئرسین.

چه عکس زیبایی گرفتید از پروانه

یادبود استاد شهریار با شعری از استاد شهریار عکسهای وسایل شخصی موزه شهریار اپم

سپاس
یا علی