2023-02-21

آتش بدون دود - جلد هفتم

آتش بدون دود – جلد هفتم 
هر سرانجام سرآغازی  است
نویسنده: نادر ابراهیمی

آلنی به بهانه سردردها و سنگ کلیه های شدید که گاه گاهی به سراغش می آیند، از تهران خارج می شود و به دورافتاده ترین مناطق کشور، برای درمان بیماران و نشان دادن ستم حکومت، سفر می کند. در این سفرها آلنی بعد از سالها، دوستانش را ملاقات می کند. البته خیلی ها اعدام شده اند. او در یک عمل جراحی ماهرانه، پاهای یلماز را مداوا می کند و همین یلماز به مبارزی قهرمان تبدیل می شود و در همین را ه کشته می شود. آیناز، دختر آلنی از پدر اسلحه می خواهد و پدر تهیّه کرده و شبی که به همراه تعدادی از افرادش برای گرفتن اسلحه می رود، دستگیر و به اعدام محکوم می شود. مارال نیز به حبس ابد محکوم می شود. آلنی شب اعدام به حضور محمدرضاشاه پهلوی فرستاده می شود. پس از ملاقات او با شاه، او را سوار زندان متحرک کرده و می برند. اما همگروهانش فراریش می دهند و تیمساری که حکم اعدامش را صادر کرده بود، کشته ی شود. مارال بانو را نیز از زندان فراری می دهند. آیناز و شوهرش در جریان انتقام از ساواکی ها، کشته می شوند. آیتا، فرزند دیگر آلنی- مارال، نیز اعدام می شود. آلنی نیز دستگیر و اعدام می شود. او در آخرین نامه اش به مارال بانو از او می خواهد که دست از مبارزه برندارد. مارال نیز در یکی از ماموریت ها در کنار پسرش تایماز کشته می شود و داستان زندگی آلنی – مارال اینگونه تمام می شود.
*
زمانی می رسد که انسان قادر نیست بگوید:« جبران می کنم.» چقدر خوب است که انسان، قبل از رسیدن به این زمانِ تاسّف انگیز، چیزی برای جبران کردن، باقی گذاشته باشد.
آلنی
*

No comments: