بچه که بودیم تبریز بزرگ نبود. بین ائل گؤلی ( شاهگلی سابق ) و شهر این همه
آپارتمان نبود. شاهگلی در آن استخر بزرگ و ساختمان وسطش و پله ها و درختان
فراوانش خلاصه می شد. هوای صاف و تازه اش ، نسیم خنک شبانگاهش مردم را به
گذراندن یک روز خوش تعطیلی دعوت می کرد. خرداد تمام می شد و ما بچه ها فارغ
از درس و مدرسه در اشتیاق یک روز خوش در این باغ باصفا پر می کشیدیم. آن
زمان تفریح و سرگرمی ما رفتن به ائل گؤلی ، باغ گلستان ، سینما بخصوص که
فیلم فردین و فروزان و ظهوری نمایش داده می شد. این سه محبوبترین های ما
بودند. داستان شب رادیو و صبح جمعه برنامه های دلخواه رادیوی ما بودند.
تلویزیون بعد ها به خانه ها راه پیدا کرد . عصرها برنامه داشت. آن اول ها
مردم موافق با خرید آن نبودند.
ادامه متن : در سایت
قایاقیزی
No comments:
Post a Comment