2013-01-25

چنگیز در بخارا



و روز دیگر را  که صحرا از عکس خورشید طشتی نمود پر از خون ، دروازه بگشادندو بر در نفار و مکاوحت بربستد و ائمه ومعارف شهر بخرا به نزدیک چنگیزخان رفتند و مقصوره بایستاد و پسر او تولی پیاده شد و بر بالای منبر برآمد......
چنگیز خطبه سخن بعد از تقریرخلاف و غدر سلطان چنانکه مشبع ذکری است ، در آن آغاز نهاد که شما گناههای بزرگ کرده اید و این گناههای بزرگ ، بزرگان شما کرده اند. از من بپرسید که این سخن به چه دلیل می گویم ، سبب آنک من عذاب خدایم اگر شما گناههای بزرگ نکردتی ، خدای چون من عذاب را بر شما نفرستادی. و چون از این نمط فارغ شد ... ..
یکی از بخارا پس از واقعه گریخته بود و به خراسان آمده . حال بخارا از او پرسیدند گفت : « آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.» و جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند اتفاق کردند که در پارسی موجزتر از این سخن نتواند بود و هر چه در این جزو مسطور گشت خلاصه و ذنابه این دو سه کلمه است که این شخص تقریر کرده است.
منبع : تاریخ جهانگشا اثر عطاملک جوینی که در حدود سال های 650 تا 658 هجری قمری تالیف شده است.
*

No comments: