و روز دیگر را
که صحرا از عکس خورشید طشتی نمود پر از خون ، دروازه بگشادند و بر در نفار و
مکاوحت بربستد و ائمه ومعارف شهر بخرا به نزدیک چنگیزخان رفتند و مقصوره بایستاد و
پسر او تولی پیاده شد و بر بالای منبر برآمد…
چنگیز خطبه سخن بعد از تقریرخلاف و غدر سلطان
چنانکه مشبع ذکری است ، در آن آغاز نهاد که شما گناههای بزرگ کرده اید و این
گناههای بزرگ ، بزرگان شما کرده اند. از من بپرسید که این سخن به چه دلیل می گویم
، سبب آنک من عذاب خدایم اگر شما گناههای بزرگ نکردتی ، خدای چون من عذاب را بر شما
نفرستادی. و چون از این نمط فارغ شد ... ..
یکی از بخارا پس از واقعه گریخته بود و به
خراسان آمده . حال بخارا از او پرسیدند گفت : « آمدند و کندند و سوختند و کشتند و
بردند و رفتند.» و جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند اتفاق کردند که در پارسی
موجزتر از این سخن نتواند بود و هر چه در این جزو مسطور گشت خلاصه و ذنابه این دو
سه کلمه است که این شخص تقریر کرده است.
منبع :
تاریخ جهانگشا اثر عطاملک جوینی که در حدود سال های 650 تا 658 هجری قمری تالیف
شده است.
*
No comments:
Post a Comment