2012-11-09

دبیر تاریخ ما



دبیر تاریخ ما می گفت : «  نوجوان که بودم عاشق شاه و شاهان بودم.  با خود می گفتم که ای کاش  من هم پسر یکی از سلسله های شاهی مثل نادر شاه ، آقا محمد جان قاجار ، شاه عباس بزرگ ، کوروش کبیر و غیره بودم .  همین عشق وعلاقه هم موجب شد که دبیر تاریخ شدم. مطالعه مرا از راه بدر کرد و عشق و علاقه ام را نسبت به شاهان از بین برد.  متوجه شدم که در کاخ شاهان ستم بیداد می کرده . شاه به زیردستانش ستم می کند و زیردستان به کنیزان و بردگان. نادرشاه پسرش را کور می کند. آقامحمد خان پسر ندارد و کرمان را به نابینائی می کشد. روزی عدالت کوروش بزرگ را زیر سوال بردم و همکاران به جای جواب  قانع کننده فحش بارانم کردند که گویا وطن فروشم.  باور کنید حرفی نگفتم فقط سوال کردم که آیا کوروش بزرگ  در جنگها بین سربازان به جای نیزه و خنجر ، حلوا پخش می کرد؟ »
فیلم  « محتشم یوز ایل »  یا « حریم سلطان » یا همان صد سال باشکوه را که تماشا می کنم. یاد سخنان مرحوم دبیر تاریخمان می افتم. سلطان سلیمان قداره و توپ و تفنگ و سلاحهای پیشرفته در اختیار ، به هوای جهان پادشاه شدن حمله می کند و از دم تیغ می گذراند. زن اولش ماهی دوران را کنار گذاشته و دل به الکساندرا می بندد و بعد گل نهال و سپس پرنسس ایزابلا فورتونا ( که به نظرم فانتزی و رمان است چون تا جائی که من اطلاع دارم در زمان سلطنت سلطان سلیمان یا زنده نبود و یا کهنسال بود .) فیروزه و الی آخر.   
در فیلم حریم سلطان ایزابلا فورتونا ربوده شده و به همراه ندیمه اش توسط ابراهیم پاشا خریداری و به عنوان اسیر نگهداری می شود. او که زن زیبا و جوانی است و نامزد جوانی دارد ابتدا از سلطان سلیمان بدش می آید و از او متنفر است و سپس عاشق او شده و به حرم سلطان منتقل می شود . پرنسس زیبا روی ، قاطی زنان حرم شده و مورد حسد شدید خرم سلطان واقع می شود و به دستور او ، ایزابلا را داخل گونی نهاده و زنده زنده داخل دریا می اندازند و طعمه ماهی های بزرگ دریا می شود و آب از آب تکان نمی خورد. 
ماهی دوران  خرم خاتون را مسموم می کند. خرم خاتون گونه گل نهال را می سوزاند. به جان پرنسس و فیروزه می افتد.  
اما خرم سلطان نگو ، کارخانه دار زهر بگو. آنچه که دم دست او و به مقدار فراوان و مثل آب خوردن است زهر است و زیر سایه همین زهر قتل های بی رحمانه. 
ابراهیم پاشا  با زهر دل و جگر لئو را بیرون می کشد.  آخر ماجرا قتل شاهزاده مصطفی به  امر پدر و قتل ابراهیم پاشا به فرمان همان سلطان پسر کش و ... ستم اندر ستم اندر ستم    
روح و یاد دبیر تاریخ مان زنده و شاد

No comments: