2010-07-12

فوتبال - 2011

فوتبال2010 امسال ایران به جام جهانی فوتبال 2010 راه نیافت. نتایج بازی آلمان برای بیشتر جوانان مهم بود. پیروزی چهار بر صفر در مقابل استرالیا ، چهار بر صفر در مقابل آرژانتین ، چهار بر یک در مقابل انگلستان اورزولا را بی نهایت خوشحال کرده بود. او به قهرمان شدن آلمان در این دوره امیدوار بود. اما دیروز از ته دل آرزو می کرد که تیم مورد علاقه اش حداقل مقام سوم را کسب کندکه به آرزویش رسید و آلمان سه بر دو در مقابل اروگوئه پیروز و مقام سوم را کسب کرد ، فوری به دوستان زنگ زدم تا تبریک یگویم. یکی همراه خانواده به خیابان رفته بود تا سوت بزند و شادی کند و بقیه نیز یا در حال رفتن و یا شادی کنان آماده خواب بودند.
*
زندگی شبیه زمین فوتبال است. بخت و اقبالت را وسط میدان می اندازند و به دنبالش می دوی . اگر هوشیار باشی ، بردی و گرنه باختی و تا بردی دوباره راه پر پیخ و خمی پیش رو داری. برد و باخت از تلاش و جان فشانی ات در راه زندگی نمی کاهد بلکه هر کدام وسیله ای می شوند برای رسیدن به هدف ات .
زندگی مثل بازی شطرنجی است که هر قدر هم ماهر باشی یک خطای کوچک چند دقیقه اول شاه مات ات می کند و تا بخواهی به خود بیائی ، می بینی که از قافله زیادی عقب مانده ای.
گاهی همین زندگی شبیه به عبور از دره خطرناک پر از تله است . پایت که لغزید با سر توی دام صیاد افتاده ای و راه فراری برایت باقی نمانده است. شکاری هستی که شکارچی مثل برده ازت کار می کشد و اگر توانستی از دستش بگریزی . جان مخلص و مفلس ات هست و هزار نشیب و فراز. اما ازقدیم گفته اند اومودسوز شئیطاندی / ناامید شیطان است.
*
ای کاش زندگی مثل فوتبالی بود که خوشی را پاس ، جدائی را شوت ، بی وفائی را فول ، غم را آفساید و محبت را گل می کردیم.»*
چند وقتی است که در یوتیوب یکی از سریالهای قدیمی را می توان دید.
سریال قمر خانم. خانه ای با مستاجرانی پر درد و فقیر و ناچار. درست مثل صیدهائی که در دام صیاد افتاده اند. زنان و مردان فقیری که چاره ای جز از اطاعت از قمر خانم ندارند.زنانی که تفریح شان دور هم جمع شدن و همراه با انجام کارهای خانه گپ می زنند. خدیجه ، مریم ، خانم آغا ، معصومه و شوهر بیکارش ، مرد دیوانه ، فالگیر ، دلاک کیسه کش حمام ، آقا کمال دانشجو که قرار بود تا دو سال دیگر دکتر شود. مهین خانم ، غلوم ، قاسم که دولت بازنشسته اش کرده و قمر خانم بازنشسته اش نمی کند. مرد چینی بند زن خسیس و مردرندی که طمع به خانه قمر خانم دوخته و
*
من گرفتارم و تو گرفتاری
من غمی دارم و تو غمی داری

*

No comments: