2024-07-04

به یاد ر.اعتمادی و ارونقی کرمانی

یادش به خیر بچه که بودیم، تلویزیون و ماهواره و اینترنت و... نبود. کتاب هائی که در دست داشتیم، کتابهای درسی بود. ماهی یک بار نیز پیک دانش آموز به مدرسه می آمد. پدرم شبها رادیو را باز می کرد و همگی دور هم داستان شب را گوش می کردیم. مادرم هر هفته مجله جوانان می خرید. خاله ام نیز اطلاعات هفتگی. پس از مطالعه ی مادر و خاله، نوبت به ما می رسید. داستانهای دنباله دار ر. اعتمادی در مجله ی جوانان و دستانهای دنباله دار ارونقی کرمانی در مجله اطلاعات هفتگی چاپ می شد. مادرم جوانان می خرید و خاله ام اطلاعات هفتگی. پس از حواندن بین هم رد و بدل میکردند و آخر سر، ما اجازه ی خواندن داشتیم.

پنج روز اول ازهر ماه قمری خانه همسایه ها به ترتیب مجلس روضه برگزار می شد. روز سوم هم  روضه خوانی در خانه ما برگزار می شد. در این مجالس ساده ی زنانه، با یک استکان چای و گاهی شکر پنیر و خرما پذیرائی می شد. بعضی وقتها همسایه ها سفره نذری می آوردند و ملا پس از خواندن روضه دعا می خواند. قسمت آخراین مجالس  را ( یعنی بعد از رفتن ملا ) که شبیه نقد و بررسی کتاب بود، خیلی دوست داشتم. زنان بعد از نوشیدن یک استکان چائی، شروع به صحبت یا بهتر بگویم نقد و بررسی داستانها می کردند. من و دوست جانم، گوشه ای نشسته و حرف زنان را به دقت گوش می کردیم. زنان درس نخوانده و درس نخوانده، همگی پی گیر داستان بودند. عروس حاجی خانم بعد از خواندن داستان، ماجرا را برای مادرشوهرش تعریف می کرد.  
رجب علی اعتمادی( ر. اعتمادی ) در تاریخ 21 تیرماه سال 1402 در سن 89 سالگی درگذشت.روح و روانش شاد که با مطالعه مجله اش ( بازگشت از مرز بدنامی، زندگی من زندگی تو، و داستانهای دنباله دارش) انشایم بسیار پیشرفت کرد.
رسول ارونقی کرمانی در تاریخ 30 مهرماه 1396 در سن 87 سالگی درگذشت.  
*   

No comments: