2024-07-16

تاسوعا و چادرنمازِ سبزِ نوعروسان

تاسوعا و چادرنمازِ سبزِ نوعروسان
بچّه که بودیم، مادرم اجازه نمی داد لباس سیاه به تن کنیم و چادر سیاه بپوشیم. می گفت:« دختر دم بخت که لباس سیاه بپوشد، زبانم لال زبانم لال! در آینده شوهرش می میرد و سیاه بخت می شود.»
خودش نیز سیاه نمی پوشید. رنگهای روشن را خیلی دوست داشت. چادر سیاهی داشت که فقط برای شرکت در مجالس ترحیم و شام غریبان و تعزیه سر می کرد و هنگام بازگشت، سر راه هم به خانه کسی نمی رفت و می گفت:« با لباس عزا و و بازگشت از مجلس عزا و گریه و مصیبت ، رفتن به خانه دیگران شگون ندارد. »
خودش هم تا وارد خانه می شد اول گوشه حیاط به دستشوئی می رفت و سپس چادرسیاهش را روی طناب پهن می کرد که به قول خودش بوی سیگار و بنزین تا صبح از چادر برود.
آن قدیم ها در ولایت ما رسم چنین بود که اول ماه محرم نیز از طرف خانواده داماد برای دختران نامزد خونچا می بردند. خونچا سینی بزرگ مسی بود که رویش هدایا و شیرینی و ... چیده و ملافه زیبائی رویش می کشیدند و یکی از جوانان خانواده آن را روی سر می گذاشت و به خانه نو عروس می برد و از مادر عروس جوراب یا دستمال گلدوزی شده یا کلاه و شال گردن و غیره هدیه می گرفت. داخل خونچای محرمِ نوعروس، چادر سبز رنگی نیز بود. نوعروس یا دختر نامزد کرده، در ماه محرم بخصوص تاسوعا و عاشورا، با چادر سبز رفت و آمد می کرد. روز تاسوعا و عاشورا مادربزرگها برای این نوعروسها بهترین ها را آرزو می کردند و به حرمت این روزهای مذهبی برای جوانان آرزوی خوشبختی می کردند. شب تاسوعا برای من و دوست جان و مهناز و مهرناز، شب شمردن چادرهای سبز بود. بعد از سرشماری، می دانستیم که بعد از محرم و صفر آن سال مثلا، هفت نفر به خانه بخت می روند. هفت بار عروسی، هفت بار سیب سرخی که داماد از پشت بام به طرف عروس پرت می کند و ای کاش بر سرش نخورد. چه عالمی داشت آن روزهای سبزِ پرخاطره.
مادربزرگم می گفت: « رنگ سبز نشانه امام حسین است. نشانه بهشت، پایداری و استقامت است. نشانه شروع و از نو به پا کردن
.»

*

No comments: