2024-08-10

سریال خانۀ قمر خانم

خانۀ قمر خانم

حوصله ام سر رفته، کنترل تلویزیون را در دست می گیرم و سری به کانالها می زنم. اولی دارد آوارگان جنگ و بی خانمانها را نشان می دهد. بغض گلویم را می فشارد. کانال را عوض میکنم. دوّمی سریالی پلیسی، یکی دارد دیگری را زنده به گور می کند. پلیس دارد به محل مورد نظر می رود. تا رسیدن پلیس خون به جگر میشوم. دیگر طاقت تماشا ندارم. سوّمی هیولای وحشتناک دنبالشان کرده و یکی یکی گرفتار و کله شان را می کَنَد. دارم زهره چاک می شوم. چهارّمی قرار است طبیعت و دریا را نشان دهد اما امروز به علت تعطیلی فیلمی به اصطلاح خنده دار پخش می کند. حرکات به نظرم مسخره است و خنده ام نمی گیرد. با بی حوصلگی، سری به یوتیوب می زنم. « خانۀ قمر خانم » ذوق زده می شوم. این فیلم سیاه و سفید، فکر کنم محصول سال 1349 و 1350 باشد. از کجا پیدایش کرده اند. حیف که فقط یک قسمتش در یوتیوب هست. با کیفیّتی ضعیف. در این سریال مرحوم« پروین ملکوتی » نقش قمر خانم، صاحبخانه زورگو و طمعکار و بداخلاق را بازی می کرد. او خانه ای از شوهرش به ارث برده و اتاقهایش را کرایه داده و مستاجرانی فقیر و ناچار را دورخود جمع کرده و بر ایشان حکمرانی می کرد. آنها به علت تنگدستی چاره ای جز اطاعت از صاحبخانه را نداشتند. خدیجه، مریم، خانم آغا، مهین خانم، غلام ،معصومه و شوهر بیکارش، مرد دیوانه، فالگیر، دلاک کیسه کش حمام، آقا کمال دانشجو که قرار بود تا دو سال دیگر دکتر شود. بیچاره قاسم که دولت بازنشسته اش کرده و قمر خانم بازنشسته اش نمی کند. مرد چینی بند زن خسیس و مردرندی که طمع به خانه قمر خانم دوخته و یادم نیست که بالاخره ماجرا به کجا می انجامد. هر کدام به امید این که روزی کار و بارشان بهتر شده و از این خانه می روند، ایام می گذرانند. قمر خانم در هر قسمت از سریال، با داستانهای گوناگون حکایتی می آفریند.
یادش به خیر چه با شوق و هوس تماشا می کردیم. قمر خانمی را که چادر به دور کمرش می بست و در آغاز سریال، با صدای بلندداد می کشید که چه کسی نفس کشید؟ و سپس قاه قاه می خندید.
پروین ملکوتی هنرپیشه و صداپیشه بود و در سریال« دائی جان ناپلئون » نیز خوب بازی کرد. او دهم مهرماه سال 1381 در سن 63 سالگی درگذشت.

*

No comments: