مادر حسنک وزیر
حسن بن
محمّد میکالی معروف به « حسنک وزیر» وزیر سلطان محمود غزنوی بود. بعد از درگذشت
سلطان محمود پسرش سلطان مسعود غزنوی بر تخت نشست. حسنک وزیر به بهانۀ قرمطی بودنِ
حسنک وزیر، دستور سنگسار و اعدام او را داد. ابوالفضل محمّد بن حسین بیهقی، در
کتاب « تاریخ بیهقی» شرح حال و قتل حسنک وزیر مفصّل نوشته است. هم شرح حال مادرِ
او، پس از شنیدن خبر قتلِ پسرش، که چنین می نویسد:
مادر حسنک وزیر زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه از او این حدیث نهان داشتند، چون بشنید، جزعی نکرد، چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند.
پس گفت:« بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان.»
و ماتم پسر سخت نیکو بداشت، و هر خردمند که این بشنید، بپسندید. و جای آن بود. و یکی از شعرای نشابور این مرثیه بگفت
ببرید سرش را که سران را سر بود
آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت به دار برشدن منکر بود
*
مادر حسنک وزیر زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه از او این حدیث نهان داشتند، چون بشنید، جزعی نکرد، چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند.
پس گفت:« بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان.»
و ماتم پسر سخت نیکو بداشت، و هر خردمند که این بشنید، بپسندید. و جای آن بود. و یکی از شعرای نشابور این مرثیه بگفت
ببرید سرش را که سران را سر بود
آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت به دار برشدن منکر بود
*
No comments:
Post a Comment