2023-12-06

یک جرعه انصاف

یک جرعه انصاف

همسایه ی روبرویی را می گویم. زن هنوز جوان است و سلامتی کافی دارد و کار می کند. دو سال پیش هم خانه ای داشت با دو گربه ی سیاه و سفید. صبح ها که مرد و زن به سر کار می رفتند، پنجره ی بالکن را کمی باز می گذاشتند. گربه ها تا عصر بیرون می رفتند و پس از برگشتن زن و مرد، آنها نیز به خانه برمی گشتند. چند ماهی می شود که مرد را نمی بینیم و به تازگی ها مردی دیگر جانشین او شده است. لاابالی، بی بند و بار، بی ادب. همراه با سگی بزرگ و نامرتّب و ناتمیز که چندین بار اطراف باغچه ام را کثیف کرد. شکایت به صاحبخانه کردم و جلوی کثافت کاری جناب سگ گرفته شد. البته سگ گناهی ندارد. گناه از جانب صاحب اش است و او مسئول توالت و تمیزی سگ است.
همسایه ی دیوار به دیوار به سراغم آمد و از مرد لاابالی شکایت کرد. می خواست نامه ای بنویسیم و شکایت کنیم تا این مستاجران مزاحم را از خانه بیرون بیاندازند. نپذیرفتم. گفت:« هرکسی هرگونه ای که می خواهد زندگی کند، ربطی به من ندارد. با سگ شان مشکل داشتم که برطرف شد. خانه به زحمت پیدا می شود. اخراج کنیم به کجا بروند؟ اگر شکوه ای داری به صاحبخانه بگو رسیدگی می کند.» او می گفت که یکی از گربه ها مرده و گربه ی دوّمی را به خانه راه نمی دهند و شب بیرون مانده است.
چند روزی است که هوا بسیار سرد شده است و صدای میومیوی گربه به گوشم می رسد. دیشب که خیلی سرد بود، باز صدایش را شنیدم. خواستم به خانه بیاورمش که ترسید و زیر درخت سرو پنهان شد. کمی شیر گرم کرده و زیر درخت گذاشته و به خانه برگشتم. از پشت پنجره نگاه کردم. طفلکی آمد و نوشید و دوباره زیر درخت پنهان شد. من و همسایه ی طبقه بالا و روبرویی هرچه سعی کردیم نتوانستیم گربه را بگیریم و به خانه مان ببریم تا از سرما یخ نزند. می توانیم روز بعد به خانه ی حیوانات ببریم. آنجا نگه می دارند. در خانه ی زن و مرد رفته، زنگ در را به صدا درآوردیم. خانه بودند و چراغ و تلویزیون روش و صدایشان را شنیدیم، امّا در را باز نکردند. ما فقط می خواستیم خواهش کنیم که گربه به شما عادت کرده بگیرید و به ما بدهید تا به خانه ببریم. در را باز نکردند.
امروز صبح دیگر صدایی از گربه نشنیدیم. کجا رفت؟ چه بلائی سرش آمد؟ نکند از سرما یخ زده باشد؟ یعنی یک ذرّه  انصاف ، یک کمی ترحّم هم خوب چیزی است.

 

 

No comments: