2020-01-05

منزل مبارک

تو از زندگی می گریختی، اما او سواره بود و تو پیاده. فوری به تو می رسید و سوارت می کرد و می برد. به کجا؟ به جاهائی که دوست نداشتی.
و تو التماس می کردی که نگهدارد تا پیاده شوی و من صدای التماس ات را می شنیدم. فقط من می شنیدم. چرا که ما دو همدرد بودیم. هر دو درد داشتیم.
ای که با پای پیاده می گریختی و اتوبوس ها و سواری ها را پشت سر می گذاشتی، تا زندگی به تو نرسد. بالاخره موفق شدی. این بار چنان سریع دویدی که زندگی به گرد پایت نرسید. ای گریخته و رها شده، منزل مبارک
*
 

No comments: