2014-05-12

یادش به خیر

روزی روزگاری از این تلفن ها سر کوچه ها بود و یک دو ریالی می انداختی و صحبت می کردی. زیاد حرف نمی زدی . کوتاه و مفید پیامت را می دادی و می گذشتی . برای خودش دستگاه مفید و مهمی بود.
اما حالا جایش را اسباب بازی نیم وجبی گرفته که گویا موبایل نام دارد. داخل جیب و کیف دستی هر کسی پیدایش می شود. دکمه هایش تالاب و تولوب تکان می خورد و می نویسد. آن قدیمها حرمت و ادب و احترام مهم بود. کسی نزد بزرگترها با دیگری حرف نمی زد . اما اکنون این اسباب بازی هست وبا هر پیام لبخندی نخودی بر لب.


1 comment:

لیلی said...

الان دیگه آدم ها نمی تونن گم بشن و هر وقت خواستن پیدا بشن چون با یک شماره گرفتن همه توقع دارند که گم شده پیدا بشه