دنیای پر حکمت و غنی ضرب المثل ، هزاران درس نگفته برای آدمی دارد. داستان اکثر ضرب المثل ها را فراموش کرده ایم اما موقع و زمان استفاده از آنها را به طور طبیعی بلدیم. هر مثلی جای مخصوص خود را دارد. آنچه که امشب توجه مرا به خود جلب کرد « سگ » و ضزب المثل های مربوط به آن بود. این حیوان ، مادر مرده یار وفادار انسانهاست. اورزولا سگی سفید و کوچولو و زیبا دارد. هر وقت به خانه شان می روم ، با دیدن من آرام نزدیک می شود و سعی می کند خود را به من نزدیک کند . اما من از او می ترسم دست خودم نیست می ترسم دیگر. شاید او هم حال مرا درک می کند چون با یک بار صدا کردن اورزولا ، بر می گردد و سر جایش می نشیند و تماشایم می کند.موقع ناهار غذایش را مودبانه داخل ظرف خودش می خورد و برخلاف گربه هر وقت دستشوئی داشت همراه اورزولا بیرون می رود و بعد از رفع حاجت برمی گردد. ماه قبل که اورزولا به سختی سرما خورده بود برایش سوپ داغ اماده کرده و به عیادتش رفتم ، احساس کردم که سگ کوچو.لو به خاطر صاحب و همخانه اش غصه می خورد . نگاهش رنگ و حال بخصوصی داشت. دلم خیلی گرفت.
نمی دانم چه حکمتی است ضرب المث ها از این حیوان ننه مرده به خوبی یاد نمی کنند. می گیوند :
ایته داش آتما / به سگ سنگ پرتاب نکن
منظور این که بهانه به دست آدم نانجیب نده
ایت ایتلیغین ترگیتسه سومسونمه یین ترگیتمز / سگ اگر سگ بودنش را هم ترک کند سرک
کشیدنش را ترک نمی کند.
ایت ده اؤز یئدیغینی قوسار / سگ هم آنچه را که ( به ناحق ) بخورد قی می کند. اندکی صبر
ایت بالاسی ایت دیر / سگ زاده سگ است.
ایت ناحاق سومویو تله سه تله سه ، تاماشادی خیددهیینه ایلیشنده / سگ لقمه حرام را با عجله قورت می دهد اما تماشا دارد وقتی در گلویش گیر می کند.
مرحوم شهریار شعری دارد به نام اویون اولدوق ( بازیچه شدیم) شاید جان کلام را می فرماید . خوب حق هم دارد
ایتیلن قول بویون اولدوق / با سگ هم آغوش شدیم
ایتیلن قول بویون اولماقین دردسری ده وار هله بیرده ایت هار اولموش اولا
*
یک ضرب المثل دیگر هم هست که حرف آخر را می زند
سؤزو آتدیم یئره صاحابی گؤتوره / حرف را به زمین انداختم تا صاحبش بردارد. یعنی در گفتن ضرب المثل و متل و غیره منظورم همه نیستند. کنایه ایست به فلانی یا بهمانی
*
اوندان قورخماکی هئچ زادی یوخدو اللاهی وار ، اوندان قورخ کی هر نه یی وار آللاهی یوخ / از آن کسی نترس که هیچ چیز ندارد و خدا دارد . از آن کسی بترس که همه چیز دارد و خدا ندارد
*
نمی دانم چه حکمتی است ضرب المث ها از این حیوان ننه مرده به خوبی یاد نمی کنند. می گیوند :
ایته داش آتما / به سگ سنگ پرتاب نکن
منظور این که بهانه به دست آدم نانجیب نده
ایت ایتلیغین ترگیتسه سومسونمه یین ترگیتمز / سگ اگر سگ بودنش را هم ترک کند سرک
کشیدنش را ترک نمی کند.
ایت ده اؤز یئدیغینی قوسار / سگ هم آنچه را که ( به ناحق ) بخورد قی می کند. اندکی صبر
ایت بالاسی ایت دیر / سگ زاده سگ است.
ایت ناحاق سومویو تله سه تله سه ، تاماشادی خیددهیینه ایلیشنده / سگ لقمه حرام را با عجله قورت می دهد اما تماشا دارد وقتی در گلویش گیر می کند.
مرحوم شهریار شعری دارد به نام اویون اولدوق ( بازیچه شدیم) شاید جان کلام را می فرماید . خوب حق هم دارد
ایتیلن قول بویون اولدوق / با سگ هم آغوش شدیم
ایتیلن قول بویون اولماقین دردسری ده وار هله بیرده ایت هار اولموش اولا
*
یک ضرب المثل دیگر هم هست که حرف آخر را می زند
سؤزو آتدیم یئره صاحابی گؤتوره / حرف را به زمین انداختم تا صاحبش بردارد. یعنی در گفتن ضرب المثل و متل و غیره منظورم همه نیستند. کنایه ایست به فلانی یا بهمانی
*
اوندان قورخماکی هئچ زادی یوخدو اللاهی وار ، اوندان قورخ کی هر نه یی وار آللاهی یوخ / از آن کسی نترس که هیچ چیز ندارد و خدا دارد . از آن کسی بترس که همه چیز دارد و خدا ندارد
*
No comments:
Post a Comment